سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام بخشنده ی رمضان

یادم می یاد هر وقت می رفتیم زیارت ، مامان می گفت : اول زیارت وداع رو بخون !!!...با تعجب تو دلم می گفتم : وا!!! الان تازه اومدیم ...هنووووز کلی وقت داریم ، خیلی جدی نمی گرفتم ...ولی...لحظات آخر که می رسید مثل سوسکی که هر آن ، امکان داره دمپایی رو سرش فرود بیاد ، تقلا می کردم و افسوس می خوردم که ای وااااااای ...دارم چی رو از دس می دم؟...از اون به بعد یه کم آدم شدم و مث بچه خوب اول وداع می کردم که هم معرفت بیشتری بیاد برا صفا سیتی و هم اینکه بگم : آهای نورالهدی! حواست باشه ، این زمان ، عجیب بی معرفته ...تا چشم رو هم بذاری عشق و حال کات !! .

حالا برا چی این همه مقدمه چیدم ؟ واس خاطر اینکه دیدم این ماه خوشگل خدا چقد غریبه ، خیلی مظلومه . چرا ؟ چون قبل اینکه بیاد ، قند تو دلمون آب می شه واسه زولبیا و بامیه ش و افطاری هایی که دعوت می شیم ....آخراشم ، امروز و فردا می کنیم که ای بابا ! خسته شدیم . چند روز به این معده ی وا مونده استراحت بدیم ؟ پس چرا تموم نمی شه ؟ خیلی هم هنر کنیم دو سه تا آیه قرآن می خونیم که اونم یواشکی از زیر دستمون در می ره و می شه ستاره های شب پرونده مون ... نماز هاشم به حول و قوه رگبار سریال ها نابود می شن و کارمونو راحت می کنن ...

گفتم بیام و توصیه ی مکانی مادر خانومی رو که همیشه مکانی بوده !! ، این دفعه زمانی کنم . برا اولین بار وداعی رو که امام خوبمون با ماه نازنین خدا کرده رو خوندم ... خیلی زیبا بود ...تقریبا وسطاشه که درد دل آقا با ماه شروع می شه و با سوزی عجیب از رفتنش احساس فراق می کنه ...

ترجمه یه قسمتو اینجا آوردم...ولی عربیش و کاملش یه چیز دیگه س.

چقد اماممون خوبه !! که یه مناجات بمون یاد داده که بتونیم یه کم از این غفلت بیرون بیایم و بیشتر از این ماه توشه بگیریم .

درود بر تو ای گرامی ترین وقت هایی که یار ما بودی ... سلام... همنشین! که هنگام بودن ، احترامت بزرگ است و دردناک است نبودنت ... سلام ...انیس وهمدم ! که شاد کردی هر که را که با تو خو گرفت... سلام بر تو همسایه ای که دل ها بر اثر عبادت در آن نرم و فروتن گردید ... سلام ...یار و یاور! که مدد رساندی ما را در مغلوب ساختن شیطان ...درود بر تو که چه بسیار است آزاد شدگان خدا در تو ...

------------------------------------------------

وقتی سر سفره نشستی ....خرما و نمک و نون رو دیدی...یاد کن ....و دعا کن برای هر آنچه که می پسندی .( البته اگه گشنگی و تشنگی حافظه ای برات باقی گذاشته باشه ) .

یه مریض التماس دعا گفته ...از دعای خیرت محرومش نکن ...اونم پارسال می تونست روزه بگیره...

 


نوشته شده در  شنبه 86/6/24ساعت  1:24 صبح  توسط نورالهدی 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یا علی
کشف یک ترکش جدید!
همان یک‏ِ جاودانه
پدرم چو دریاست!
آغازم می کنی؟
امان از واحد!
طعم خاک
ریحانه‏ام
[عناوین آرشیوشده]